آج

دلمشغولیهای یک هموطن

آج

دلمشغولیهای یک هموطن

آج

در این محل دلمشغولیهای خود را برای هموطنان خود می نویسم

بایگانی
آخرین مطالب

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه رمضان» ثبت شده است

یا یاور منتظران

نه جمعه را منتظر هستیم نه هیچ روز دیگر

تنها ادای منتظران را در جمعه پیش می کشیم

وای از درون بی مایه خود!

به کجا از این همه بی مایگی پناه برویم

حالا که تو پناه همه درماندگانی؟

باز جمعه،باز همان ناز ادا ،خدا کند که تو ادا پیشگان را هم رفاقت کنی!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۰۳ ، ۱۴:۰۳
علی علی اکبری

یاور

ره می برم راهی را

کوتاهی میکنم در راهم

مترس از ناهی

شریک این گلایه

فرهنگ ناچاری ناداری است

راستی کلام بیداری است

فراخی افکار فراموشی است

درد بیماری ایمنی است

راه ایمن استواری است

خالکوبی بی محتوایی است

رخ نداشتن سیاهی است

چهره گلگون شادابی است

طراوت ایمان مقاومت است

مقاومت راه صبوری است

مقاومت پشت گفتگو است

گفتگو بدون میدان ذلت است

ذلت پیش عدو شکستن است

شکستن خواست شیطان است

شیطان ناراستی راه است

ناراستی آخرش بی ثمری است

....

غرق شدن در بی ثمری 

همین است....

پاشیدن خاک بسوی شمس است

چنگ انداختن به صورت روز است

....

خاک و خاکستر بر این بی عقلی

حتی اگر این بی ثمره ها حسن و جواد باشند

فریدون و ظریف خاک بر سر خود کنید کلاه گشاد پوشاکتان شده.

توبه تاخیر شده

تاخیر را تاخیر نکنید

توبه را دست دست نکنید

تاخیر تاخیر شده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۴۲
علی علی اکبری

یا حنان

گفت گفتن ندارد که تقصیر اوست

گفتم چرا که گناه از کدام است

گفت تعریف ندارد اگر گردن نگیرد

گفتم چرا که سر دارد و آغاز پس کیست پشت این ابتکار

گفت کس نباید که ادعا کند تقصیر را

گفتم راهی باید جست در آغاز

گفت در شان من نیست چنین گفتار

گفتم بسی شرمنده از اینهمه شکسته نفسی در تقصیر

گفتن ندارد که تو آغاز و شروع و ادامه گناهی هستی بنام تکبر در بی ادعایی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۵
علی علی اکبری

یاحی

چنان بود که هست

روح نواز و پر از پرواز

شوق انگیز و بهروز

کامیاران و بلند پرواز

یا صاحب امر

یا صاحب زمان

نیمه شعبان

کمال ماه است تو در میان

سال نو است میلاد نو شما

مبارک این همزمانی در حضور

تو حاضری و در حضور

ما غایب از میان برای تمنای حضورت

ما را دریاب

ای حاضر حضور عاشقان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۰۶
علی علی اکبری

یا مقدر

دریا کناره داره

کوه به دامنه ادامه

دره میانه داره

جوی به سبزه آراسته

غروب در پهنای افق پیدا

طلوع در مشرق هویدا

نخلستان به بیابان صفا

راهی که میانه آسان

عمری است که پیدای پنهان

ترکیب هر چیز در جای خود

عزیز و زیبا این هم حکم نهایی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۶
علی علی اکبری

یا رحیم

شاید هیچ کس نمی توانست فکرش را هم بکند که یک دفاعی در کشور پیدا شود و مدافعانی پیدا کند از قشری دیگر

ولی پیدا شد و افرادی را در این خط به صف کرد که ناباورانه به دفاع از سلامت جامعه برخاستند سخت و جهادی

درود بر مدافعان سلامت که جان خود را در کف اخلاص قرار دادند تا سلامت جامعه تداوم پیدا کند

سلام بر شما و عمل ایثارگرانه شما.

حالا در این کشور می توان فکر کرد کارهای بزرگی را این مردم قادرند انجام دهند بشرطی که بزدلانی که ناحق بر مسند ریاست تکیه زده اند آنها را سرکوب نکند و به آنها بها بدهند و اگر آنها را یاری نمی کنند لااقل برایشان مانع نباشند

درود به پرستاران و پزشکان زحمت کشی که هدف خود را والا قرار دادند و دست از چرب و نرم دنیا شستند و خودرا به درجه شایسته قابل تقدیر در نزد خلق و خالق رساندند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۱۴
علی علی اکبری

بنام خالق بی همتا

نقل است شما را

کلوخ است کلاغ را

بلوغ است طلا را

فروغ است ماه را

سیاه است زغال را

سفید است کاغذ را

نحیف است نی را

شمس است امام را

کار است مدیر را

راه است صراط را

جاوید است نهان را

باقی است حیات را

نجیب است اسب را

وفا است سگ را

لباس است متقی را

مفید است گاو را

شناس است علیم را

قوی است دلیر را

معین است یار را

رفیق است کتاب را

بلند است دیوار را

عمیق است چاه را

گودال است چال را

ریز است مور را

باریک است موی را

شور است سر را

دور است بلا را

کافی است دمار را

آب است دریا را

غریب است جدید را

ثمر است درخت را

تمر است نخیل را

کهنه است دنیا را

منزل است آخرت را

....

باد است بادبان را

.... شاید ندانیم نکات را!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۵۰
علی علی اکبری

بنام بخشایشگر بی همتا

هنوز آنروز را فراموش نمی کنم یعنی نمی شود فراموش کرد، پدرم میخ میکرد و من دانه می انداختم! آن زمانها  کشت کولک(پنبه) در منطقه رسم بود که زمین را با وسیله ای که میخ کولک کاری می نامیدند زمین را سوراخ می کردند عمق میخ حدود 10 سانتی متر می شد و قطری حدود یک سانت داشت. سپس فردی دیگر که معمولاً کودکان بودند دانه های پنبه را که شب خیسانده بودند و آماده سبز شدن بودن(نیکو کرده بودند) را داخل آن سوراخهای منظم که در یک خط و کامل ردیف بود می ریختند هر سوراخ فقط یک دانه نه بیشتر! فلسفه کار را درست نمی دانم نیروی کار ارزان بود یا زمین سفت بود یا اقتصادی بود که هیچ دانه ای بدون سبز شدن نباشد یا بعلت خشک بودن منطقه بود که چنین کشت می کردند کار بسیار مشقت آوری بود که همه کولک کاران چه میخ زن چه دانه انداز ناراضی بودند ولی هرچه بود چنین بود و روزگاری سخت بود.

بروم سر وقت کشت خدا بیآمرز پدرم که تازه شغل کشاورزی را اختیار کرده بود دستش مثل میخ زنهای ماهر تند نبود آنها دو نفر دانه انداز هرچه هم سریع بودند گاهی عقب می افتادند ولی من تنهایی تمام سوراخهایی که او آهسته می توانست ایجاد کند را در یک لحظه دانه می انداختم و بیشتر وقت هم بیکار بودم و چقدر دانه انداز خوشحال است که نه اینکه عقب نیست بلکه در تمام زمان کار استراحت کند.

در هر حال آن روز فراموش نشدنی داشتیم در زمین قد خیابان (همه قطعات زمینها یک نام داشت برای آدرس دادن و... ) در حال کشت بودیم که حسین ذوالفقاری با موتور آمد آنجا پدرم را مخاطب قرار داد که ما در ناصریه(روستهای هم جوار روستای ما جمشیدآباد) سپاه دانش(سرباز معلم) آورده ایم پسرت را نمی خواهی بفرستی مدرسه درس بخواند و فردا بی سواد نباشد. پدرم گفت داریم کار می کنیم پس کولکاری و کشت و کار چی می شود؟!  با هم مقداری مذاکره کردند و پدر اجازه داد که کار تعطیل شود و من برم مدرسه.

باید یادآور شوم که زمان پنبه کاری فروردین است یعنی آن سال من و بقیه بچه ها برای اولین با پا در مدرسه می گذاشتیم بجای مهر فروردین رفتیم مدرسه چه روزی از ماه بوده نمی دانم حتماً تعطیلات نوروزی تمام شده بوده و حدود بیستم ماه باید بوده باشد!

نشستم پشت موتورش و رفتیم ناصریه خانه پدر حسین ، او هم یک اتاق کوچک را اختصاص داده بودند به کلاس و معلم هم نمی دانم کجا زندگی می کرد یا مهمان بود تا سامان گرفتن  مدرسه، حسین رفت با موتور از روستاهای اطراف و دانش آموز آورد تا بالاخره کلاس و مدرسه تشکیل شد.

چون هنوز نه میزی و نه نیمکتی داشتیم همه ما و معلم همه روی دیوار حیاط منرل علی محمد حسن (پدر حسین ذوالفقاری) نشستیم و باب آشنایی شروع شد و چون روز اول بود هر کدام از جایی و همه به نوعی با هم غریب بودیم تا نزدیک ظهر کار دانش آموز پیدا کردن و آوردن و این شروع ادامه داشت و معلم هم چون دفتر و کتاب و تخته ای نبود ما را با بازی لنگ لنگک چشم بسته سر گرم کرد، یعنی یک نفر (دانش آموزان اولی و نو و از هر سنخ) چشمش را می بستند و باید بصورت لنگ لنگ ( لی لی) کردن و یک پایی برود و دست بزند به دیگر بچه ها هر کس در آن محیط بهش دست می خورد می سوخت و باید جایش با فرد چشم بسته عوض می شد.

کار نداریم بالاخره در این بازی من بعد چه مدت سوختم و چشم ام را بستند و راهی میدان شدم که چون خیلی خیره بودم و با سرعت می رفتم و بی دقتی کردم سرم را کوبیدم به دیوار و چنان روز اول مدرسه برایم کوفت شد که نگو گریه و اشک و باد کردن پیشانی همه بر سرم آوار شد.

ترس معلم از دسته گلی که آب داده در چهره اش پیدا بود و ما که از این چیزها جا نمی خوردیم با اشاره و لکنت زبان رساندیم که مهم نیست آنروز مدرسه تعطیل شد و آمدیم خانه و تا روز بعد!

بالاخره روز اول مدرسه هرچند با کار شروع شد ولی بازی آن برایم سرشکستنک داشت و هنوز وقتی فکر میکنم جای آن کوفتگی درد میکند!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۱۲
علی علی اکبری

یا حق

آن قدیم ترها اگر کسی پنهانی کاری انجام می داد معلوم بود که حتما دارد کاری انجام میدهد که نادرست است. خیانتی ،خباثتی، فلاکتی .....

امروزه خائنین دارند آشکارا کارهایی انجام میدهند که از هیچکس پروا ندارند! نه از خلق! نه از خالق!

نگاه کنید که شرکتهای خودروسازی چگونه با پزو فرانسه که سالها به این کشور خیانت نموده و نه تکنولوژی آورده و نه خودرو خوب ! قرارداد می بندند و مفاد آنرا مخفی می کند.

آیا چه کسانی پشت پرده این اهداف را پیگیری میکنند؟؟!!

مجلس و قوه قضاییه کجاست که نمی گوید در این قراردادها چه میگذرد!؟

بازوهای بازرسی از کجا قطع هستند که این بزرگ خیانتها را نمی بینند! یا نباید ببینند؟

چگونه می شود دانست و نگفت!؟

در عمر ژنرالها چگونه شرکتهای کلاه بردار راحت می آیند و بدون هیچ پیگیری دوباره همان کاری را می کنند که قبلا تکرار کرده اند!

منافع ژنرالها چگونه تامین می شود که منافع مردم تاراج می شود آنهم به همان کسانی که خیانت کرده اند .

توتال فرانسه مگر قبلا با همین ژنرالها همین کاری که الان کرده نکرده بود که دوباره همان کلاه گشاد سرمان رفته و همه چیز معطل مانده و عقب افتاده بدست همانها که قبلا چنین کرده بودند.

آیا وکلای مجلس خوابند یا خود را بخواب زده اند آیا نمی بینند که چگونه دولتی که نقش پلیس بد بازی می کند

(فابیوس را در مذاکره هسته ای و   خونهای آلوده ای که مردمی را به گورستان فرستاد و .....)چقدر راحت منابع ما را تاراج می کند همین های قبلی و همین شرکتهای قبلی!

وای به این خیانتکاران پررو و بی پروا !!

هنوز هم خجالت نمی کشند اگر چنین اتفاقی در هر کشوری افتاده بود آن وزیر را به عنوان رشوه گیر خائن و تارج دهنده منابع ملی به دادگاه می کشیدن و چنان می کردند که هیچ وزیر فکر چنین نکند.

اگر وزیر است و مصون است؟ پس چه کسی و کجا باید جلو خیانت وزیر را بگیرد؟ آیا در قوانین هیچ جایی برای وزیر خائین وجود ندارد. در عمر این وزیر چه هنگامه آتش سوزی اتفاق افتاد و منابع به طرق مختلف نابود شد هیچ کس به خود نیآمد چرا؟

لااقل آن وزیری که باعث قرارداد پژو شد و شرکت سامسونگ را از جریمه رهانید را که الان وزیر نیست بیآورید در محکمه و عدالت را در خیانت او اجرا کنید شاید دیگران وقتی ژنرال شدند کمی ترس داشته باشند؟

قضا کجایید؟؟ مجلس کجایید؟

کی بیدار خواهید شد؟

نکند شما هم در این رشوه ها سهمی دارید؟

اگر ندارید چرا عدالت در مملکت اسلامی سربریده است؟!!!!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۱
علی علی اکبری

بنام صاحب روز

من روزه می گیرم چون باعث سلامتی است!

... چون باعث تمرین سختی است!

... چون روحیه انسان را قوی می کند‍!

... چون مواد زاید بدن را دفع می کند!

... چون سموم بدن را از بین می برد!

... چون بدن را مقاوم می کند!

... چون به دستگاه گوارش استراحت می دهد!

... چون به انسان اراده قوی می دهد!

... چون .....

اینها هزاران دلیل برای گرفتن روزه است و شاید برای بعضی از روزه خوران هزارن دلیل برای نگرفتن روزه؟!

اما برای روزه نگرفتن یک دلیل داریم اینکه فرد خود به هر طریقی یا روشی برایش ثابت شود که روزه برای او ضرر دارد.

دیگر هیچ دلیلی باعث نگرفتن روزه نیست

مسئله: دکتر بهم گفته که روزه برایم ضرر دارد آیا نباید روزه بگیرم؟

جواب: اگر خودت به این نتجه رسیده ای و گرنه گفته پزشک ملاک نیست!

 توضیح یعنی اگر دکتر گفت و من به این گفته اطمینان داشته باشم می توانم روزه نگیرم و اگر در وجدان و درون خود بدانم که این گفته صحیح نیست باید به نتیجه خود عمل کنم.

اما در نیت روزه و حرف اصلی این نوشته

برای روزه اگر صدها میلیون خاصیت بر شماریم هیچکدام برای نیت روزه کفایت نمی کند

فقط یک نیت باید باشد و آن هم اطاعت امر خدا کردن و به قولی قربةً الی الله است

یعنی ما با اینکه برای روزه فواید بسیار می دانیم ولی هیچ یک نباید در نیت روزه دخالت کند

پس یکبار برای یک عمر خود نیت کنید هرچه روزه گرفتم "قربةً الی الله"

یا بهتر است برای تمام نمازها و اعمال عبادی همین یک نیت را داشته باشیم و آن"قربةً الی الله" خیال راحت و تمام

تمام اعمال خود را به این نیت انجام دهید"قربةً الی الله"

من تمام امورم را به این خاطر انجام می دهم که بنده خدا هستم و باید طاعت امر او کنم.

خدایا در هیچ کاری ما را  اخلاص عمل دور نکن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۳
علی علی اکبری

یا رب العالمین


نمی شود که دید را نادید کرد
می شود که شنیده را ناشنید کرد
شنیدن کی بود مانند دیدن!
پس شنیدن در ضمیر خود یک دست کهنه است حداقل
و دیدن در ضمیر خود همیشه تازه است.
وقتی خبری شنیده میشود در خود دست بدست شدن دارد
دیدن نمی تواند دست بدست شود.
البته اگر دیدن مستقیم باشد!
وگر نه دیدن غیر مستقیم و دیدن از ابزار دیگر آن مفهوم دیدن را که ما قصد کردیم ندارد
مثال دیدم که  فلانی در کوچه بود.
این یعنی با چشم خودم بدون واسطه دیدم
حالا بگو از طریق آیفون دیدم که فلانی در کوچه بود.
اینجا دیگر مفهوم قبلی را نمی توان درک کرد.
اگر شما بعنوان شاهد در دادگاه حاضر شوی می توانی اولی را شاهد گرفت اما دومی دیگر هزار ویک ایراد در شهادت است.
خودم دیدم در تلویزیون که مردی هندی ماری را از دهان وارد کرد و از بینی خارج، اگر کلمه تلویزیون را حذف کنیم برای شما ارزش دیدن این فرد چقدر عوض می شود؟
اگر عوض شدن این کلمه در شما تغییر ارزش میدهد میتوان گفت که این دیدن با دیدن مستقیم فرق دارد.
در اولی چون یک واسطه جاریست دیگر درستی سخن گوینده و دیدن فرد ملاک قرار نمیگیرد چون واسطه می تواند چنین نشان داده باشد که گوینده میگوید
هرچند که این دیدن خیلی قویتر از شنیدن است چون خیلی قوی است پس دیدن محسوب شود نه اعتبار واسطه ایجاد تسلسل میکند که سند ضعیف خواهد شد
در دادگاه وقتی شاهد می خواهند یعنی کسی که مستقیم دیده است 
من دیدم که او به فلانی ناسزا گفت.
قضاوت سخن بدگویی او به فلانی از طریق شنیدن حاصل میشود اما اگر این شنیدن همراه دیدن نباشد قابل اسناد نیست. یعنی شاهد اگر بوی شنیده،سنخنی شنیده، چیزی را لمس کرده و... همراه دیدن نباشد قابل اعتناء نیست چرا که ما به شاهد نیاز داریم و شهادت یک پایش دیدن است و اگر این دیدن حاصل نشود شهادت مفهوم ندارد
پس توجه کردیم که کلمه شاهد یعنی گواه کسی است که خود دیده و بدون واسطه است
این مقدمه ای بود بر اینکه در روز قیامت بر همه اعمال ما شاهد وجود دارد آنهم نه یکی حداقل 7شاهد را نام میبرند.
باید توجه کرد که این شاهدین منظور دیدن مستقیم است بدون واسطه اند.
یعنی در دادگاه آخرت شاهدینی شهادت میدهند که مو لای درزش نمیرود و دادگاهی است که سریع بحساب میرسد اطاله ندارد و شاهد فراوان دارد هیچ کارش نمی شود کرد.
در تنهایی مواظب این شاهدین باشیم!
1-خدا شاهد است-1-
فَاِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهیدٌ عَلى ما یَفْعَلُونَ 
]   - یونس / 46[
»بازگشتشان به سوى ما است، سپس خداوند بر آنچه آنها انجام می دادند گواه است.
2-ملاییکه-3-
این فرشگان دو دسته هستند
مقربین مثل جبرییل و میکاییل و...
و فرشتگان دیگر
هر فرد دو فرشته روی شانه دارد که شاهد هستند و اعمال اورا کتابت می کنند.

کِتابٌ مَرْقُومٌ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ
]   - مطفّفین / 21 [
کتابى است نوشته شده، که مقرّبان شاهد آن هستند.
 دوّم) ملائکه‏ هاى هستند که براى حفظ ما از شرور انسى و جنّى و آفات، همیشه از ما مواظبت می کنند:
لَهُ مُعَقَّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ اَمْرِ اللَّهِ.
]   - رعد / 11 [
»براى انسان مأمورانى است پى در پى، که به فرمان خدا او را از پیش رو و از پشت سر پاسدارى می کنند.
 سوّم) ملائکه‏اى که "رقیب" و "عتید" نامیده می شوند و براى نوشتن اعمال ما گمارده شده‏ اند و در هر روز و شب تغییر می ‏کنند:
ما یَلْفِظُ مِنْ قَولٍ اِلّا لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ.

]   - ق / 18 [
3-پیامبر یا انبیاء-1-
 انبیاء الهى: همانطور که جلودار امّت خود هستند در قیامت هم شاهد بر امّت خود خواهند بود:
وَ یَومَ نَبْعَثُ فى کُلِّ اُمَّةٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیداً عَلى هؤُلاءِ
]   - نحل / 89 [

»روزى که در هر امّتى گواهى از خودشان بر ایشان برمی انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار می‏دهیم.
البته که نبی هر امتی بر آن امت شاهد است و نبی اعظم اسلام بر همه انبیاء.
4-امامان-1-
امامان معصوم نیز در زمره شاهدان روز رستاخیز می ‏باشند:
وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً
]   - بقره / 143[
 شما را نیز امّت میانه‏ اى قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه است.
5-اعضاء بدن-7-
اعضا و جوارح و دل انسان نیز در عالم قیامت، جزء شاهدان است:
 »یَومَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَیْدیهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ.
]   - نور / 24[
در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنها به اعمالى که انجام می ‏دادند، گواهى می ‏دهد.
 لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْئُولاً.
]   - اسراء / 36 [
از آنچه به آن آگاهى ندارى پیروى مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
-6-اعمال-1-
اعمال انسان هم شاهد براى انسان در روز جزاست:
 وَ وَجَدُوا ما عَمِلوُا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ اَحَداً.
]   - کهف / 49 [
»و آنچه را انجام داده‏ اند حاضر یابند و پروردگار تو به هیچ کس ستم نمی ‏کند.
7-ماهیت انسان-1-
 اصول اعتقادى / شاهدان در قیامت،هویّت انسان از دیگر شاهدانى است که در قیامت وجود خواهد داشت. اعمال خوب بر هویّت بشر اثر نهاده و او را به صورت انسان کاملى خواهد آورد، چنانکه اگر انسان در زمره فاجران یا منافقان و یا کافران باشداعمال دنیایی وى، او را بصورت‏ حیوانی ‏جلوه ‏گر خواهدساخت و هویّت او کاشف از شقاوت او خواهد بود:
وَ کُلَّ اِنْسانٍ اَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فى عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَومَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً إِقْرَءْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَومَ عَلَیْکَ حَسیباً
]   - اسراء / 13 [
 و هر انسانى، اعمالش را به گردنش آویخته‏ ایم و روز قیامت کتابى براى او بیرون بیاوریم که آن را در برابر خود گشوده می بیند، (به او میگوییم) کتابت را بخوان، کافى است که امروز، خود حسابگر خویش باشى.
8-جا و مکان حتی زمان عمل-2-
 مکان اعمال نیز جزء شاهدان انسان در عالم آخرت، محسوب می ‏شود مکانى که انسان در آن عمل نیک یا پلید را انجام داده است، در روز جزا بر نفع یا بر ضرر وى شهادت خواهد داد:
»اِذا زُلْزِلَتِ الْاَرْضُ زِلْزالَها وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ اَثْقالَها وَ قالَ الْاِنْسانُ ما لَها یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَها بِاَنَّ رَبَّکَ اَوحى لَها.
]   - زلزال / 5 - 1[
هنگامى که زمین شدیداً به لرزه در آید و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد، و انسان می گوید: زمین را چه می ‏شود؟ در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو می ‏کند (همانگونه که) پروردگارت به او وحى کرده است.

اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً

-[اسرا/14]

حال اگر فرد گنهکار با دیدن نامه عمل، به گناهان خود اعتراف نمود، در این صورت خداوند حکیم بر اساس عدل و لطف خود درباره‌ی او تصمیم گیرد ولی اگر درصدد انکار برآمد و خواست از همان شیوه‌ای که در دنیا و در برابر محکمه‌های دنیوی با انکار و خدعه خود را تبرئه می‌کرد در محکمه‌ی الهی نیز چنین فکر خامی در او راه یابد در این صورت شاهدان الهی (پیامبران و فرشتگان) علیه او شهادت می‌دهند و در صورتی که گواهی آنان را نیز انکار نماید اعضای بدن او که به وسیله‌ی آنها گناه را انجام داده است خود بر گناهان او گواهی می‌دهند و دیگر هیچ راه فراری برای او نخواهد بود.

انسان خدعه گر همیشه در حال خدعه است پروردگار برای اینکه راه فرارش را ببند شاهدان را فرا می خواند و گر نه کسی که اهل نیرنگ نیست خودش کافی است و دیگر شهود را نیاز ندارد.

جایی که خداوند توانایی همه چیز را گرفته نیرنگ باز در چه فکری است.

خدا دارد به انسان حالی می کند هیچ عرصه ای را خالی برای هرکاری نبین.

اگر فقط ما برای هر عمل خود تفکر کنیم که چه خبر است اطراف مان و ما بی خبریم آنها می بینند و ما آنها را نمی بینیم آیا باز کار پلیدی انجام می دهیم؟

خیال نکنم اینقدر بی خیال باشیم!

کافی است کمی تعقل کنیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۰
علی علی اکبری

یا قادر

همیشه داشته ها را نمی بینیم یعنی آنها را قدر نمی دانیم و اینجاست که بهتر است برای دانستن ارزش آن شی کمی آنرا نداشته باشیم کمی از آن دور باشیم شاید کمی قدردان شویم

...شاید

گاهی از بچه ها بعضی چیزها را دریغ کنید تا نداشته باشند و کمی درد فراغ را حس کنند شاید قدردان گردند

اسباب بازی ،عروسک ، شکلات ،آدامس، دوچرخه و....

یک کمی دوری دوستی می آورد

ذات ما چنین است که همیشه غبطه نداشته ها بخوریم؛پس داشته چه؟

کمی هم روی داشته ها باید تمرکز نمود

همه نگاه مان به نداشته هاست

و اینجاست که کمی باید هواسمان باشد

برای این هواس جمعی کمی هواس پرتی نیاز است

ماه ها همه سر در خوردن داریم و ناشکری مان زیادت از حد است یک ماه هم خودمان خودمان را تربیت کنیم که نخوریم شاید قدر آنچه می خوریم را بدانیم

چند ساعتی ننوشید این آب حیات را شاید قدر آنرا کمی فقط کمی بدانیم

آنجا که فله ای هدر می دهیم و هیچ ملاحظه ای نداریم و برای هر قطره آب که نجات دهنده است و زندگی ساز باید برنامه داشته باشیم چقدر دیمی هستیم وقتی به آب می رسیم هیچ ملاحظه ارزش آن را نداریم

حیات به آن وابسطه ،تمیزی به آن بسته، خنکی از آن برخاسته

حالا ما چقدر در آن موثر!

واقعا وقتی تشنه اید آن وقتی که گلویتان خشک و لب هایتان بهم چسبیده است برای یک لیوان آب چقدر حاضریت بپردازید

اما اکنون شیر آب باز آنهم تا آخر که چی

دستی بشوییم یا پایی

چقدر قدر ناشناس هستیم ما

روزه آمده که در خودمان رفتارمان کردارمان اخلاقمان وجودمان و...

تفکر کنیم

قدر بدانیم، خیلی قدربدانیم....

آیا فکرش را کرده اید که این ماه چقدر در ما اثرگذار است

آیا نباید قدر آنرا بدانیم آنکه ما را به ارزش می رساند

و دانستن ارزشها

خدایا شکرت که سفره ای پهن نموده ای از دانستن ها ،از ارزش گذاشتنها

هرچند ما نادانیم

ماه ضیافت  الهی مبارک

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۲۸
علی علی اکبری