آج

دلمشغولیهای یک هموطن

آج

دلمشغولیهای یک هموطن

مشخصات بلاگ
آج

در این محل دلمشغولیهای خود را برای هموطنان خود می نویسم

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

یا حق الیقین

از عجایب روزگار این است که وقتی می خواهند بگیرند (رای) ما را از خودمان بیشتر درک می کنند

به مشکلات ما بیشتر از ما واقفند سختی زندگی و معیشت مردم را بهتر از مردم می دانند

اما بعد از انتخاب(رای گیری) دیگر فراموش می کنند که ما کی هستیم تا چه رسد به اینکه مشکلات ما را بفهمند بدتر وقتی برایشان می نویسیم که این مشکلات را داریم یعنی گوشه ای از گفته های خودشان را برایشان می نویسیم هم یا نمی خوانند یا می خوانند و می خندند و وقتی هم که با فریاد به گوششان می رسانیم انگار کر هستند و اصلا گوشی برای شنیدن ندارند.

از عجایب روزگار این است که عده ای برای انجام درست شریعت قبری را بعد از 1400 سال نبش کنند و با جسد عکس یادگاری بگیرند و سپس بگویند برای انجام درست اعمال شریعت شاید جسد را به لندن و انگلیس انتقال دهند.

و تمام سازمانهای جهانی از بین الملل گرفته تا یونسکو و ...... که برای یک برج 300 ساله میلیاردها خرج می کنند و میراث مرده را نگهبانی کنند و آثار باستانی برایشان از شیر مادر واجبتر است و خود را برای هر خرابی در یک خرابه ای در آن گوشه ویران دلسوز هستند نبش قبر را نه محکوم می کنند و نه ویران کردن مکان را و نه منفجر کردن گنبد و بارگاه را.


چقدر این مدعیان حقوق بشر و سازمانهای محافظ میراث راستگو هستند.

انسان باید برای این همه راستی چه بکند خنده یا گریه.

  • علی علی اکبری

   بسمه تعالی   

بیاض دهستانی است در 30 کیلومتری انار و در گذشته بیشتر انار و بیاض را با هم می‌شناختند. و روستای قدیمی آن امروز تقریبا خالی از سکنه بومی است ولی با گذشتن جاده آسفالته انار-رفسنجان روستا در کنار این جاده متمرکز گشته است. و بسیار آباد و مهاجر پذیر می‌باشد.شهرک راه‌آهن در این روستا قرار گرفته است.

مرکز بهداشتی ولیعصر و ساختمان حوزه علمیه خواهران با امکانات کتابخانه و سالن‌های مجهز از ساختمانهای بزرگ و مجهز محسوب می‌گردند.

این متن از کتابی است از:

 وزارت دفاع ملی

سازمان جغرافیائی کشور

 اداره جغرافیائی

بنام:

فرهنگ جغرافیائی

 آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران

انار

جلد94- چاپ یکم

برگ       NH-40-5سال 1358(در داخل جلد 1357)

البته قابل ذکر است که آنچه بعنوان تعداد جمعیت و... که در این کتاب آمده و آنطور که در مقدمه این کتاب آمده مربوط به گروهی پژوهشگر است که در سال 1353 در فارس سرگرم کار شده و نتیجه کار آنها 138 جلد شده که طبق یک نقشه راهنما(شکل در پستهای قبل آمده است)  می‌باشد که هیچ مبنای اهمیتی قابل ذکری برای نقاط نیست بدین جهت این مجلد هم که بنام انار ثبت است فقط می‌توان مرکزیت نقطه را مشخص کند نه اهمیت جمعیتی دارد نه اهمیت تقسیمات کشوری. برای پیدا کردن هر نقطه یا شهر و آبادی ما ماید در نقشه محل آنرا و سپس براساس حروف الفبا آنرا می‌توانیم پیدا کنیم.

لذا این مجلد کتاب  شهر شهربابک و روستاهایی از رفسنجان و ... را در بر گرفته است.

 دیگر نقاط جغرافیایی از قبیل دشت و رود و کوه و.... در همان روستاهایی که کنار آن است توضیح داده شده است.(در مورد بشرآباد بدون هیچ دخل و تصرفی از این کتاب در صفحه 13 الی 1?  چنین بیان شده است). حتی با اینکه رسم‌الخط کتاب به من نمی‌خورد و ... برای امانت با سختی سعی کردم عین نوشته در آید( با این حال پرانتز سبز از من است) مثل چسباندن حروف و غیره در آینده من در نوشته جدید توضیحات و اشتباهات این متن را می‌آورم و علل آنرا بررسی می‌کنم امیدوارم که فرصت اجازه دهد.

اما بیاض در این کتاب:

بیاض                               BAYAZ

 ده از دهستان کشکوئیه، بخش حومه، شهرستان رفسنجان، استان کرمان

طج(طول جغرافیایی)  َ27   55ْ، عج(عرض جغرافیایی) 42َ  30ْ، ارتفاع م(ارتفاع متوسط)1430متر.کویری، گرم خشک در 24 ک م(کیلومتری)جنوب خاوری انار و 67 ک م شمال باختری رفسنجان.

کوههای کمر کدیج و تل سبز در جنوب آبادی است.

جمعیت: 135خانوار سرشماری????(????ه.ش)575تن.

زبان: فارسی

دین:اسلام؛ شیعه 

کار و پیشه:کشاورزی،باغداری،دامداری و فرشبافی(80 دستگاه)؛ فرشها با طرح کاشان .

کشت:آبی؛ آب از لوله کشی وکاریز.

فرآورده‌ها: گندم؛جو؛پنبه و پسته.

رستینی‌ها:پوشش گیاهی برای چرای دام.

جانوران: خرگوش،شغال و روباه.

دارای دبستان، شرکت تعاونی روستایی، خانه اصاف و5 مسجد است.

مزرعه‌های فخر آباد در شمال خاوری و رحیم آباد در شمال وابسته به این آبادی‌اند.

این آبادی دو کوی دارد: کوی بالا و کوی پائین، و همچنین دارای کاروانسرایی کهن از آثار صفویه است.

  • علی علی اکبری

بنام هستی بخش

راه دوری نرفته‌ام ولی انگار سالهاست که دارم پیاده‌روی می‌کنم در بیابان تنها و بدون هیچ زادی برای خودم چنین کابوسی وحشتناک است ولی انگار واقعی است

تنها همینجا در یک دشت برهوت، قدمهای سست، راه دور، امید از دست رفته، سرابی نه چندان دور چشمک می‌زند

می‌توان رفت قدرتم هست ولی چشمانم بیشتر برایم یک جادوگر شده‌اند بجای نشان دادن به خیالاتم کمک می‌کنند انگار فرسنگها باید رفت بدون هیچ

باز در این تنگه بین دو کوه چون مشکلات و گرفتاریهای زندگی گیر کرده‌ای باید چاره بی‌اندیشی مثل این است که اندیشه در تو نیست، خالی خالی است

برای چندمین بار از روی زمین بلند می‌شوم گوشه‌ای را پیدا کنم و از این بی‌درمانی رهایی یابم می‌گویند باید امید داشت، امید تنها نیروی برنده است در همه طول

از دیواری که سدم شده می‌گذرم، همچون موری که از تکه سنگی خود را رد می‌دهد باز هم دیوار، دیواری از پشت دیوار دیگر سرک می‌کشد انگار نه انگار که من باید برسم راه نرسیدن را نشان می‌دهد بازهم حرکت باز هم گذشتن

تنها برای بودن، برای اثبات شدن، برای گذشتن از چهارسوی دنیا برای کوچک نشان دادن دنیا، کافی است به آسمان نگاه کنی، چرا اینقدر در خود فرو رفته بودم آسمان خیلی فراخ است از همه آنچه که فکر می‌کردم کمی جلوتر چشمه‌ای است ، آبی زلال و خنگ، سایه‌ای گسترده از درختان نارون ، تاک ، انار، شمشاد، رز، آقاقیا و کاج و سروسعی و تلاش و کوشش

مقصد را نباید گم نمود نشستن در این جای باصفا خوب می‌نماید ولی از رسیدن بازت می‌دارد باید کوشید باید رفت تا رسید ، مقصد اینجا نیست مقصد جایی در آرزوهای‌ات است که برای رسیدن به آن جز رفتن و دست از کار و کوشش نکشیدن راهی ندارد گریزی از سعی و کوشش بی‌وقفه نیست برای اوج بودن و به قلعه رسیدن زحمت می‌خواهد چون از پا افتادی خیزان باید رفت

مهم رفتن است بسوی مقصد ، دشواریها وقت نائل شدن محو می‌شوند انگار که اصلاً نبوده‌اند، آنقدر در رفتن غرق شو که ناهمواریها را نبینی، چنان قدم بردار که استواری‌ات را به رخ بکشی چنان باشد که آفریده شده‌ای.

أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى‏ *38* هیچ کس بار دیگرى را به عهده نخواهد گرفت.
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى‏*39*و این‏که براى انسان جز آنچه تلاش کرده بهره‌ای  نیست.
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى‏ *40*  و این‏که تلاش و سعى او را به زودى به وى بنمایند.
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَآءَ الْأَوْفَى*41* سپس جزاى کامل آن را به او بدهند.

نجم(38-41)‏

  • علی علی اکبری