نمک
یا رزاق
آن نزدیکی شهر جایی که هیچ کس دماغ ورود به آن را ندارد.
جایی که خیس است و کمی آب به رنگ آسمان در ماسه ها در حرکت آرام خود به سمت پایین سرازیر
نقطه به نقطه آن خیره کننده وغیر قابل شرب
اگر در گرمای بهار یا تابستان به آن گذر کنی شدت تشنگی تو را جذب آب می کند ولی تلخی و شوری آن به مواظبت نیازمند است.
حتی نباید بی احتیاطی کنی و به آن دست بزنی و گر نه سوزش آن طاقت فرساست.
اما در همین نزدیکی می شود گلوله هایی از نمک را یافت که خواص آن بسیار بیشتر از نمکهای بازار است حتی اگر روی آن نوشته باشد غنی شده با ید.
در گذشته ها مردم همین نمک را سر سفره در مطبخ و خمیر نان داشتند و هیچ کمبودی از مواد معدنی نداشتند
چون این نمک سر شار بود از انواع مواد معدنی مورد نیاز بدن
می شود رفت و آورد و استفاده کرد و یاد گذشته نمود و از برکت نمک بهره کامل برد .
نمک آنروزها برکت بود و به غذا و سفره برکت می بخشید.
یاد آن قدیمها بخیر!
آن سالها که مردم خود لمس می کردند نتایج تلاش خود را.
یادش بخیر!